یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای 

از مطالب فوق چنین می توان استنباط کرد که:

1-       در یادگیری تک حلقه ای تغییرات و بهبودهایی در جهت تطبیق با اصول و مفاهیم و چارچوب های ذهنی روی می دهد و تلاش میشود که وضعیت موجود حفظ گردد و در نهایت سازمان و افراد آن یاد می­گیرند که چگونه وضع موجود و استانداردهای پذیرفته شده را حفظ و یا با شرایط جدید خود را تطبیق دهند. در این سازمان ها به افراد در زمینه­ رفتار استاندارد آموزش داده می شود، آموزشی که  از دانش صریح در تشکیل یک سازمان و سازمان های دیگر ناشی شده است و در واقع ذهن فرد شکل می گیرد تا رفتار استانداردی را که متضمن محیط ساده و ثابت است، با کارآیی بالا انجام دهد و در نتیجه ابتکار سازمانی و فردی امروزه تقریباً ناهنجار تلقی می گردد.

2-       در یادگیری دو حلقه ای که محصول عصر اطلاعات و توسعه دانش است، سازمان­های یادگیرنده متولد می شوند. این سازمان­ها محصول تغییرات محیطی هستند و تغییر در نرم­ها، استانداردها و چالش با اصول و مفاهیم پذیرفته شده قبلی را به عنوان راه کار اصلی سازمان های دو حلقه ی (یادگیرنده) هستند که بدون آن­ها در فضای عصر جدید امکان بقا نمی­یابند.

علاوه بر این، نتایج فرآیند یادگیری دو حلقه ای نسب به یادگیری تک حلقه ای دورتر از دسترس است. یادگیری تک حلقه ای مثل هدایت یک کشتی در یک مسیر مشخص با اندکی تغییر و تعدیل می باشد، در حالی که فرآیند یادگیری دو حلقه یا مثل تغییر مسیر کشتی در یک میسر مشخص با اندکی تغییر و تعدیل می باشد، در حالی که فرآیند یادگیری دو حلقه ای مثل تغییر مسیر کشتی می باشد. یادگیری تک حلقه ای درصدد ایجاد تغییرات جزئی و تدریجی در کارکردهای سازمانی می باشد، در حالی که یادگیری دو حلقه ای درصدد ایجاد تغییرات اساسی و نوآوری و خلاقیت در رویه ها، خدمات یا محصولات موجود است. بنابراین هر دو نوع فرآیند یادگیری به همدیگر افزوده می شوند. ایمایی(1986) شکل (2-2) را برای بیان مشخصه تکمیلی هر دو نوع فرآیند یادگیری رسم نموده است( استورات، 1385،ص13)