فرق شلنگ با مدیریت آموزشی

فرق شلنگ با مدیریت آموزشی

جلسه اول تجزیه و تحلیل سیستم ها بود استاد مربوطه دکتر ع.ع با آب و تاب خاصی درس را شروع کرد و به جایی رسید که از تک تک بچه ها خواست تا مدیریت آموزشی را تعریف کنند و بعد از آن که هر کدام از بچه ها آنرا تعریف می کردند، دکتر می گفت غلط است تا اینکه نوبت به من رسید یه فکری کردم دیدم هر چی بگم که میگه غلطه گفتم نمی دونم گفت خوبم می دونی مدیریت آموزشی چیه؟ اونو تعریف کن. با قیافه ای مظلومانه مجدداً گفتم نمی دونم گفت اصلاً بگو ببینم فرق شلنگ با مدیریت آموزشی چیه؟

فرایند آموزش

فرایند آموزش
همین جور که استاد داشت درس میداد یکهو پرسید چه کسی رشتش مدیریت آموزشی بود
بعد نگاه کرد به ته کلاس و این طور وانمود کرد که چیزی نمیداند وقتی هیچ کس چیزی نگفت خودش گفت آقای جباری شما رشته مدیریت آموزشی خوندی به این سئوال جواب بده داشتم از خنده توی دلم میمردم
گفتم بفرما سئوال را
گفت فرض کنید به عنوان یک مدیر آموزشی مؤسسه چه طوری فرایند آموزش را انجام می دهید
گفتم خب اول بچه ها را ثبت نام میکنیم گفت خسته نباشید.(همراه با خنده)
یک خورده هول کردم بعد گفتم در مرحله بعد آموزش و جزوه اگر لازم باشه بعد آزمون میان ترم و بعدش پایان ترم
گفت ببین اصلاً فکر کن مدیر آموزشی فولا مبارکه هستی اونوقت چی کار میکنی
همین جور داشتم تندتد فکر میکردم که فرق مؤسسه آموزشی با فولاد مبارکه چیه که گفت اصلاً ولش کن
خانم فلانی شما بگید آقای جباری کار دارند وقت ندارند شما باش مدیر و بگو چه میکنی؟
گفت اول نیازسنجی و بعد تعیین برنامه ریزی و هدف و روش.
این ها را که گفت تازه یادم اومد  آموزش چهار مرحله دارد:
نیازسنجی ،برنامه ریزی، اجرا، ارزشیابی

چشم انداز شخصی

راستی شما چی چشم انداز دارین؟!!

امروز استادمون از بچه ها خواست تا چشم انداز شخصی خود و نقطه ای از آینده که در نظر دارند به آن برسند را بنویسند و به او بدهند یعنی چیزی خواست که خیلی پیچیده بود و هر چه بنویسیم از یک جنبه دیگر ممکن است ایراد داشته باشد مثلاً اکثر بچه ها نوشته بودند میخواهند یک مدیر موفق بشوند و شخصی میخواست دومین زن کارآگاه ویژه قتل ایران باشد که اولین آن یک زن ایرانی دیگر است و کسی دیگر یک محقق که هزارها مقاله داشته باشد.!!!

خوب اینها از بی هیچی بهتر بودند که آدم بی برنامه باشد. ولی من که زیر بار نرفتم چیزی بنویسم و فقط از سئوال استاد تشکر کردم وقتی استاد به برگه من رسید با کنایه گفت یکی از بچه ها که فوق لیسانسه هنوز هیچی نتونسته بنویسه و این واقعاً زشته و فردا اگر جایی استخدام شوند به این نحو اگر باشند اخراج می شوند کلمه اخراج را که گفت به خودم لعنت فرستادم.

راستی شما چی چشم انداز دارین یا نه؟ اگر ندارید بهتر نیست بنویسید؟!

متن سند نهايي چشم انداز بيست ساله جمهوري اسلام

سلام دوستان قبلاً جریانی را شنیده بودم که باورم نمی شد اما امروز از آقای ابوالفضل آقادادی استاد مطرح کشوری شنیدم اما ایشان هم این جریان را با شوخی تعریف کردند حالا نمی دونم واقعاً این جریان اتفاق افتاده یا نه ولی تعریف این جریان برای خنده بد نیست داستان از این قراره که یک روز شخصی از نمایندگان مجلس می پرسه نمایندگان عزیز تا حالا چشم انداز 20 ساله کشور را خوندید یا الکی برای خنده و تفریح روی صندلی مجلس نشستید همه میگن آقا مسخره کردی ما رو معلومه که خوندیم و خلاصه همه شاکی می شوند و می گویند معلومه که خوندیم این دیگه چه سئوالیه که می پرسی و کسی که این سئوال رو مطرح کرده بود میگه آفرین بارکلا مرحبا بر همه شما که این قدر خوبید و رفتید اون رو خوندید میشه بگید چند صفحه شو خوندید یکی میگه 20 صفحه شو یکی میگه 15صفحه شو یکی دیگه میگه 50 صفحه شو خلاصه هر کسی برای اینکه بیشتر کلاس بگذاره تعداد صفحات رو بیشتر می کرد غافل از اینکه چشم انداز 20 ساله کشور فقط یک صفحه هستش برای مطالعه این چشم انداز به ادامه مطلب بروید.
ادامه نوشته