سنگه چهار عنصر اصلی یادگیری سازمانی را به شرح زیر تعریف می کند:

·          اقدام: انجام یک وظیفه در قالب چهار چوب تجربه؛

·          بازتاب: مشاهده گر اعمال و افکار خود بودن، کالبد شکافی کارهای انجام شده؛

·          ارتباط: خلق ایده ها برای اقدام و سازمان دهی آنها در قالبهای جدید؛

·          تصمیم: تدوین رویه برای اقدام و انتخاب رویکرد مناسب  از میان احتمالات تولید شده مرحله ارتباط ( بهنامی ،1384،ص24)


یادگیری سازمانی یعنی تغییر الگوهای ذهنی کارکنان و ایجاد آرمان مشترک برای یادگیری به شکلی که همه کارکنان یاد بگیرند و یاد بدهند، در یادگیری سازمانی بنیادهای زیر بایستی مورد توجه قرار گیرد.

-           تقویت توانایی  از طریق تجربه آموزش، ردیابی و اصلاح آن

-           تولید دانش پایدار در طی زمان و در مسیر زندگی کاری

-           تولید رفتاری اثر بخش و کار آمد در همه شئون سازمان  از طریق ایجاد تغییر در ذهن و به کارگیری یافته ها در عمل و توسعه عملکرد.

-           عمیق کردن دانسته ها از طریق آموزش مداوم و تعمق در مسائل.

زمانی که بنیادهای یادگیری سازمانی ایجاد شد به مرور در ساختار سازمان تحول ایجاد می شود و سازمان یادگیرنده شکل می گیرد( سلطانی ،1386،ص2)

2-1-7-8-ضرورت یادگیری سازمانی: آلبرت انیشتین می­گوید هیچ مشکلی توسط همان ذهن آگاهی که خالق آن بوده است، قابل حل نیست، ما باید یاد بگیریم: که دنیا را از نو ببینیم (مارکوارت،1385، ص28).

پر واضح است که شرکت ها برای افزایش قابلیت سازمانی شان باید یاد بگیرند که در محیط پر  از ادغام های دائمی، پیشرفت های سریع فناوری ، تغییرات اجتماعی گسترده و رقابت فزاینده ، به طور موفق عمل کنند( گاروین[1] ،2000) در دنیا جدید قرن بیست و یکم اصل تنازع بقای سازمانی ، به سرعت در حال تبدیل شدن به اصل بقا برای یادگیری است. تنها با قابلیت یادگیری است که سازمانها می توانند از سرنوشت دایناسورها بگریزند، همان حیواناتی که نتوانستند خود را با تغییرات محیط تطبیق دهند. مارکوارت(1385) هشت عامل مهمی که محیط اقتصادی ، محیط کار ، کارمان و مشتریان را تغییر داده و یادگیری سازمانی را اجتناب ناپذیر کرده است ، به شرح زیر بیان می کند:

جهانی­سازی و اقتصاد جهانی: جهانی سازی باعث همگرایی عوامل اقتصادی و اجتماعی، علایق، تعهدات، ارزش ها، سلایق، چالش ها و یا فرصت ها شده است. تفکر و عمل به صورت جهانی برای بقا و رشد سازمانی در قرن بیست و یکم ضروری خواهد بود.

فنآوری: فناوری، یادگیری را به هدف اولیه کسب و کار تبدیل کرده است. فناوری برای مدیریت داده ها ضروری شده تا بتوانیم در سازمان­هایی که به سرعت تغییر می کنند، یادگیری داشته باشیم.

-           تحول اساسی دنیای کار: سازمان ها  از تلاشهای کیفی خود در دهه 80 و مهندسی مجدد فرآیندهای دهه 90 به تحولات عمده محیط کار در آغاز قرن بیست و یکم پیش رفته اند و به طور مستمر اندازه، شکل و ساختار خود را تغییر می دهند.

-           نفوذ فرایند مشتری: این مشتریان هستند که سازمان را به سوی استانداردهای عملکردی جدید در کیفیت تنوع ارایه کالا، سهولت، زمان و نوآوری پیش خواهند برد و این ها خود  از ضرورت­های یادگیری است.



[1]. Garvin